وقتی تو کنکور یارو میگفت : مراقبان اجرای بند فلان، نمیدونم چرا همش منتظر بودیم بگه :
وقتی تو کنکور یارو میگفت : مراقبان اجرای بند فلان، نمیدونم چرا همش منتظر بودیم بگه :
هفت سالم بود. به تازگی یک فشارسنج و یک گوشی پزشکی خریده شده بود. از قضا آقا سید عزیز (پسرخالم) با خانواده، میهمان ما بودند. از آنجایی که خیلی ذوق و شوق داشتم و از حد گذشته بودم، بلافاصله گوشی و فشارسنج را برداشتم و به آقا سید نشان دادم...
یه بارم داشتم رد میشدم دیدم یه برادری به داداش کوچیکترش گفت : برو گوشیِ
تو حیاط مدرسه، چند نفری دایره زده بودیم صحبت می کردیم. به یکی از اون بچه های اهل درس گفتم : این چند وقت چقد درس خوندی در روز؟
جواب داد :
من همیشه یه مشکل پر رنگ داشتم که الحمدالله الآن خیلی بهترم ! حواس پرتی ! بعضی وقتا یادم میرفت که چه کاری میخواستم انجام بدم.
در دوران دبستان یه بار که مادر امر کرد : برگشتن از مدرسه نون بخر